سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خدایا میخوام شهید شم / پیش زهرا روسفید شم

اولویت های خدا

                        بسمه تعالی

خطر نکنید...من رسما به شما عرض می کنم ؛

خدا تک تک این حرف ها رو که به گوش شما می رسد؛

که بی حکمت هم نیست ؛ و به گوش خود این حقیر هم

می رسد ،روز قیامت از ما سؤال خواهد کرد.

عافیت طلبی اقتضا می کند آدم از این اخبار نشنود.

خدا یه اولویت هایی داره ؛تو یه اولویت هایی داری ،

اولویت های خدا رو بگذاری کنار به اولویت های خودت

برسی خدا نابودت میکنه.

 

کار منو گذاشتی زمین به کار خودت می پردازی؟

ادامه مطلب...

من هم از امریکامی ترسم

  بسم الله الرحمن الرحیم

در یکی از مجامع بین المللی نطق خیلی پرشوری علیه تسلط

قدرتها و نظام سلطه ایراد کردم و امریکا و شوروی را در حضور

بیش از صد هیات نمایندگی و روسای دولت ها، به نام کوبیدم

و محکوم کردم.

بعد از آن نطق ،عده ی زیادی آمدند و تحسین و تصدیق کردند.

یکی از سران کشورها که یک جوان انقلابی بود و البته بعد هم

او را کشتند نزد من آمد و گفت:

همه ی حرف های شما درست است، منتها من به شما بگویم

که به خودتان نگاه نکنید که از امریکا نمی ترسید

همه ی اینهایی که در این جا نشسته اند از امریکا می ترسند!

 بعد سرش را نزدیک من آورد و گفت:من هم از امریکا می ترسم...

خاطره ای از امام خامنه ای حفظه الله

کتاب خاطرات سبز تالیف آقای جعفر حمزه 

 


به بهانه ی سه ساله

بسم رب الحسین علیه السلام

ماه رمضان بود که با عنایت امام حسین علیه السلام رفتیم کربلا. اگه رفته باشین حتما کلمن های آب وسط بین الحرمین رو دیدین . یه بار که رفته بودیم حرم، پسرکمون که هنوز سه سالش نشده بود تشنه اش شد و چون ماه رمضون بود همه ی کلمن ها خالی بودند. این بچه هم هر لحظه که میگذشت ، تشنه تر و بی تاب تر و بهونه گیر تر میشد ما هم هر جای حرم رو میگشتیم دریغ از یک قطره آب... قرار شد ما حرم بمونیم تا پدرشون برن ازمغازه های بیرون آب بخرن . همسفری هامون درتلاش بودند که پسرکوچولو رو سرگرم کنن تا باباش بیاد . یکم که گذشت متوجه شد که باباش نیست. دوباره زد زیر گریه گفت :بابام کجاست؟گفتند صبر کن رفته برات آب بیاره...بچه تمام وجودش رو اضطراب گرفت ... من دیگه آب نمی خوام ...من بابامو میخوام ...بگین بابام بیاد آب نمیخوام...واقعا دلم سوخت برای دختر سه ساله امام حسین علیه السلام که وقتی گفت : خواب بابام رو دیدم , بابام رو میخوام ؛ سر بریده ی باباش رو براش آوردند...

ویرانه را بابا چراغان کردی امشب

همچون علی یاد یتیمان کردی امشب

بابا به قربان سرت،میمیرد امشب دخترت 

بابای مظلومم حسین،بابای مظلومم حسین

صلی الله علیک یا رقیة بنت الحسین علیه السلام

یا مظلومة اشفعی لنا فی الجنة


کمی سیاسی

 یه روز یه دزده میاد و هر چی تو خونه بوده می دزده و میبره

بعد از چند سال یه قاشق از همون هایی که دزدیده بوده میاره

میگه بفرمایین قابل شما رو نداره ?á ÊÞÏíã ÔãÇ

اهل خونه هم خوشحال میشن و فکر میکنن دزده از کارش

پشیمون شده و میخواد باهاشون دوست بشه.!  

 بعد دزده میگه :ها ها !

بیخود ذوق نکنین تقلبی اش رو بهتون دادیم ÈáÈáÈáæ

...خب حالا سخت نگیرید ! تقلبی و اصلش  که مهم نیست !

چون  این نشانه "حسن نیت " آقا دزده است مشکوکم


نجوایم با شهیدان به مناسبت هفته دفاع مقدس1

بسم رب الشهدا 

            اسیر نفسم و هوا  

                         خجل ز روی شهدا    

                                      به خاطر امام رضا      

                                                  ما را ببر به کربلا


بخوان به نام خدایت که آفرید انسان را از علق و به او عقل بخشید تا تفکر کند

و بکوشد برای پرواز،پرواز به سوی یک مقصد خوب،پروازی مثل پرواز تو.


                خوشا پروازتان با هم           بلند آوازتان با هم

                  به یاد آرید ما را هم         در این پرواز کردن ها

 

بخوان به نام رهایی ،که شنیدم چقدر راحت چشمانت را رها کردی از زرق

و برق چراغ های شهر ،چراغ های چشمک زنی که ما را از نگاه به آسمان

بازمی دارند. اما نگاه تو به ستاره ها بود و خودت هم ستاره ای شدی برای

نشان دادن راه به ما. ادامه مطلب...